کلام آخر

ساخت وبلاگ
عقدوعروسی هم تموم شد،روزخسته کننده ای بود ازظهررفتیم عقدوسطای عقد حرکت کردیم به سمت تهران وهمزمان باعروس دامادرسیدیم سالن،رفتنمون باعث تعجب یه سریا شدوباعث خوشحالیهیه سریای دیگه،اونایی که تعجب کردن فک میکردن بخاطر یه سریشایعات من نمیرم وسری دوم خوشحال شدن چون دوس داشتنکنارشون باشم واگه نباشم کلی حرف وحدیث میشه وشایعاتیکه درست شده بود تایید میشد ومن بیشتر ازهمه بخاطر بستندهنه یاوه گویان رفتم وگرنه واقعا دل ودماغ عروسی رفتننداشتم با اینکه خاله ی داماد بودم.خلاصه پیش خانوادمنشستم وسعی کردم حفظ ظاهرکنم بماند ک خانم کوچولوهمخیلی توراه رفتن اذیتم کرد واین ماشین گرفتگی لعنتی هماز۱۱سالگی تا الان ولم نکرد ولی به هرحال همه چی بخیر وخوشیگذشت وساعت۲نصفه شب رسیدم شهرخودم وخونه ی خودم.و اما...امروز هم روزمادره وهم تولده پدرم...کاش امروز بود واونو مامانو باهم سوپرایز میکردمچقدقشنگ میشد تولدباباوروزمادر تو خونه پدروشیطونیوشیرین زبونیه نوه ها،مخصوصا اگه بابام دخترمنو میدیدیه سره بغلش میکرد وباهاش بازی میکرد،هرروز میومد دیدنشآخه بابام واسه من خیلی آرزوها داشت حیف که رفت ومنم مثلخودش آرزو به دله خیلی چیزاشدم‌. کلام آخر...
ما را در سایت کلام آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gomshodedarkavir بازدید : 110 تاريخ : پنجشنبه 16 تير 1401 ساعت: 16:44

امروز عیده ولی واسه من انگار یه جمعه ی کسل کنندسخونه تکونی هم بشدت رومخمه،امروز میخواستم بامیمیه قسمت از خونه تکونی رو انجام بدم که میم اجباراًباید میرفت شیفت واکسن!از وقتی که کرونا اومده تامیتونستن از میم وبقیه ی کادردرمان تو کشور خرحمالیکشیدن و واسه خرکردنشون آخییی طفلک کادر درمانومظلوم خانواده کادر درمان و..‌‌.راه انداختن ولی وقتینوبت حق وحقوق شد حق وحقوقه همه ارگان هارو دادنغیراز همین کادر درمان،البته چرا حق وحقوق کادر درمانمدادن میدونین چجوری؟بادیر دادن۱۵روزه حقوقشون،باخرحمالیای بی جیره مواجب،باپرداخت نکردن کارانه واضافه کاراشون،باشیفت های زوری،بامرخصی های ندادهباخوردن حق استراحت تعطیلات رسمیشون وغیرهخلاصه چندوقت پیشا میم میگفت از وقتی همکارا توشهرای دیگه اعتراض کردن قراره تا آخرسال حق ماروبدن،بهش گفتم من ک چشمم آب نمیخوره اگه این مردمواین مسولینن ک کاری میکنن ک عیدتونم ازتون بگیرنوشیفتای اجباری بری ودو زار پولم نمیذارن کف دستتونحالا علوم پزشکی خودشو کشته این ماه کارانه فروردینواردیبهشته یکی دوسال پیشو تازه داده که دهنه اینا بستهشه تا اونوره سال.میدونین شاید خیلیاتون بگین عه نه اینجوری نگو به کادردرمان خیلی هم رسیدگی میشه ولی اینطور نیست شماهافقط از بیرون دارین نگاه میکنین میگین عه حقوق کادر درمانواضافه کردن ولی نوچ فقط حرفشو زدن وبس!تو این دوسال من یکی تو بدترین شرایط بودم وخیلی به بودنمیم نیاز داشتم ولی اون بدون حتی یه روز مرخصی هم شیفتوسرکار وبازرسی بود وسرکله زدن بایه مشت ادم زبون نفهم وکرونایی ها،میم توی یکسال۲۰کیلولاغر شد همشم بخاطر فشارکاری واسترس!لعنت به اون زبون نفهمایی ک رعایت نمیکننکه ماهم زندگی داشته باشیم واعصاب راحت وعید بی دردسر کلام آخر...
ما را در سایت کلام آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gomshodedarkavir بازدید : 81 تاريخ : پنجشنبه 16 تير 1401 ساعت: 16:44

امسال اسفند داره مثل برق وباد میره واحساس میکنم از همه چی عقبم،حس وحال رفتن توشلوغی بازاروپاساژاو خیابونارو ندارم ولی دیروز به زوره میم رفتیم بیرون یه دوری با ماشین زدیم،میم که امسال عزاداره ولباس نو نمیخره منم حس وحالشو ندارم فقط واسه خانم کوچولو لباس وکفش از طریق اینستاسفارش دادم،امسال عیدمامانم باداداشم کربلاست از۲۷اسفندمیرن تا۶فروردین ومن از وقتی شنیدم حس خوبی ندارم،هم دلگیرم هم نگران،دلگیر چون احساس میکنم انگارهیشکی بامن نیست وپشتم خالی میشه بارفتنشون،نگرانم چون هنوز این کروناهست ومامانم سیستم ایمنیش به شدت ضعیفه وعراق هم سیستم بهداشتش داغونه واین چندروز مثل چندسال واسم میگذره.خونه تکونی هم به لطف یه روز مرخصی ای که میم تونست بگیره به آخراش نزدیک شده وحداقل این روزا از این نظریکم اعصابم آروم تره والبته اگه حوصلم بکشه بجای از بیرون شیرینی خریدن خودم شیرینیه عیدو درست میکنم که البته بعید میدونم حوصلم بکشه ولی ازاونجایی که میم شیرینی هامو خیلی دوس داره واصرار داره  شاید اندازه چندتادونه درست کنم :) کلام آخر...
ما را در سایت کلام آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gomshodedarkavir بازدید : 103 تاريخ : پنجشنبه 16 تير 1401 ساعت: 16:44